از بندگی تا زندگی

هیأت محبین اهل بیت شهر ششتمد

از بندگی تا زندگی

هیأت محبین اهل بیت شهر ششتمد

اشعار ولادت کریم اهل بیت (ع)

اشعار ولادت کریم اهل بیت (ع(

روزه شو با بوسه به روی مهتاب ، افطار می کنه حیدر امشب

ستاره می باره از دل ابرا ، فاطمه شده مادر امشب
آئینة تمام نمای حُسنه ، اون ابتدا و انتهای حُسنه
دلیل داره اسم قشنگِ آقام ، آخه امام حسن خدای حُسنه
داره می گه فرشته ، تو شیدایی عالم
قربون اونکه نوشت ، اسمت و روی بالم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صفین معرکة رشادتای ، این دلاور پهلوونه
صدای ضجّة دشمن بلنده ، وقتایی که رجز می خونه
الله و اکبر از اون قد و قامت ، موج می زنه توی چشاش رشادت
وقتی شمشیر می چرخونه تو دستاش ، تو معرکه به پا می شه قیامت
فاتح جنگ و میدون ، کیه جز اشجع الناس
شاگرد رزم حیدر ، استاد رزم عباس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب داریم می ریم به خونه ای که ، شب و روز کرامت مقیمه
سر کشیدن به خونة یتیما ، کار اون آقای کریمه
چقدر داره دلم به اسمش عادت ، چقدر حسن حسن داره حلاوت
ازدحام می شه پشت در خونه ، وقتی که قرآن می کنه تلاوت
از بسکه دلربائه ، صدای آسمونیش
مدینه خاطره ها ، داره از مهربونیش

 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا گواهه تو تموم عالم ، زبونزد شده حلم و صبرت
قربون بال اون کبوترا که ، خاکی می شن کنار قبرت
می سازیم اون روزی که تو می دونی ، برای اون قبرای بی نشونی
یه گنبد طلایی مثل خورشید ،‌ با دو تا گلدستة‌ آسمونی
با این دلای عاشق ، برات ضریح می سازیم
تا قیام قیامت ، به آقائیت می نازیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب منم گدای اون آقا که ، گدای دستاشه کرامت
امید دارم از آقامون بگیرم ، من برات دو تا زیارت
امشب شب اجابت دعائه ، یا شب پرکشید دلائه
مرغ دلم تو بین الحرمینِ صحن بقیع و صحن کربلائه
خدا می دونه دلم ، دیگه آروم نمی شه
تا که بغل نگیرم ، اون ضریح شش گوشه‌
منبع:وبلاگ در نواحی نوحه
سرود میلاد امام حسن (ع)

از مشرق سعادت و نور ، خورشید دلها سر می زنه
قلبم به شوق نیمه نگاش ، سمت مدینه پر می زنه
افطار ، می کنه دلدار ، روزه ششو با بوسه به روی ماهش
با یه نگاهش ، برده دل از باباش
مادر ،‌ قنداقه در بر ، به روی آتیش می سوزونه اسپند
وقتی که لبخند ، می شینه رو لبهاش
ای بهشت من ، یا امام حسن ،‌ به خدا دلدادگیم از قدیمه
غم من چیه ، کم من چیه ، وقتی که آقام اینقده کریمه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الله و اکبر از یه نگاش ، از هیبت و غرور چشاش
وقتایی که رجز می خونه ، صفین می لرزه با نفساش
نوحه،‌ اوج شکوهه،‌ تکسوار عرصه های نبرده
دلیر و مرده ، ‌شبیه پیغمبر
آقام ، خدای حُسنه ، اون ابتدا و انتهای حُسنه
که با نگاهش ، کرده به پا محشر
روح عالمه ، عشق فاطمه ،‌ شاگرد امیر بدر و حنینه
ماه آسمون ، یل و پهلوون ، علمش به روی دوش حسینه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد